×
ورود به سایت
mypage
ایمیل
رمز عبور
ورود به سایت
دریافت رمز عبور
Toggle navigation
.
خانه
دانش
علوم فضایی
فیزیک
حیات فرازمینی
زمین شناسی
تکنولوژی
فن آوری اطلاعات
ریاضی
شیمی
نجوم
نجوم ایران
کیهان شناسی
اخترشناسی
اختر زیست شناسی
منظومه شمسی
سیارات
خورشید
ماه
زمین
آسمان شب و رصد
تاریخ نجوم
عکاسی نجومی
عکس
عکس روز نجوم APOD NASA
عکس های عکاسان نجوم ایران
اعماق آسمان
آسمان شب
منظومه شمسی
وقایع آسمان شب
عکاسی مرور زمان (تایم لپس)
عکاسان
ارسال عکس
سایت قبلی
تماس
درباره ما
همکاری
SiteMap
جستجو
ورود
ثبت نام
یادداشت پوریا ناظمی برای تغییر مجری پروژه رصدخانه ملی
در ماه گذشته در دنیای علم ما اتفاق مهمی افتاد که بازتاب بسیار اندکی در رسانهها و حتی رسانههایی که به علم میپردازند به همراه داشت. دکتر رضا منصوری مدیر پژوهشکده رصدخانه ملی ایران و مجری پروژه رصدخانه ملی، طی حکمی از کار خود برکنار شد و مدیر علمی پروژه، دکتر خسروشاهی بهجای وی به سمت مدیریت پروژه منصوب شد. چنین اتفاقی از جهات متعددی برای ما مهم است و بررسی واکنشها به آن، میتواند در نقش شاخصی برای حساسیت علمی در بین جامعه به شمار رود.
تغییر در پروژههای علمی مانند هر پروژه دیگری امری عادی و رایج به شمار میرود. بارها و بارها مدیران پس از پایان دوره مسئولیتشان تغییر میکنند. آنها یا استعفا میدهند یا با به پایان بردن دوره فعالیتشان شاهد انتصاب و انتخاب مدیر جدیدی هستند و یا سازوکارهای درونسازمانی روندی مشخص را برای تغییرات ایجاد میکند. در فضای علم که به ذات خود نیازمند پویندگی بیشتری است چنین تغییراتی هر روز در گوشه و کنار جهان رخ میدهد و معمولا هم هیچ تعجبی را به همراه ندارد؛ بنابراین این نوشته اگر نقدی دارد نه بر انجام چنین تغییری است که بر نحوه انجام و اطلاعرسانی آن است. رضا منصوری استاد دانشگاه شریف و معاون اسبق پژوهشی وزارت علوم از ابتدای طرح پروژه رصدخانه ملی نقشی اساسی در پیگیری آن بر عهده داشت. او در دوران شکلگیری و همچنین در دورانی که این پروژه به دلیل مشکلات مالی و بودجه و همچنین فرآیند تحریمهای اعمالی علیه ایران با بحرانهای روزانه مواجه بود، توانست این پروژه را زنده نگاه دارد. البته نقدهایی که برخی از همکاران و برخی از همقطاران او نسبت به عملکرد او وارد میکردند نیز نه موضوع تازهای بود و نه موضوع عجیبی و شاید حتی بشود آن را به شاخصی از وجود اختلافنظرهایی تعبیر کرد که برای زنده ماندن و فعال بودن هر جامعهای لازم است. شما ممکن است با ایدهها یا روشهای دکتر منصوری اختلافنظر یا به آنها انتقاد داشته باشید اما بعید میدانم کسی بتواند در ویژگیهای مدیریتی و علاقه و دلسوزی و پیگیری وی و صلاحیت علمی او تردیدی داشته باشد. سابقه دکتر منصوری در فرآیند توسعه علمی ایران در طول تاریخ چند دهه اخیر روشن است. شما میتوانید فعالیتهای آکادمیک او را دنبال کنید، تلاشش برای ترویج علم را در بخشهای مختلفی ببیند و نظرات و تحول دیدگاههای او را در مجموعه سرمقالهها و کتابهایی که درباره توسعه ایران نوشته و منتشر کرده است بخوانید و آنها را نقد کنید. حال، به هر دلیلی – که البته این دلایل برای مردم اعلامنشده است و شاید عدم اعلام دلایل چنین تغییری ناشی از سیاستهای بسته و غیر شفاف نهادهای سیاست گذرا علمی باشد – مدیران ارشد تصمیم به تغییر مدیریت در این پروژه را گرفتهاند. فارغ از درستی و یا نادرستی چنین تصمیمی – که حداقل تا اعلام دلایل آن نمیتوان درباره آن نظر داد – آیا امضای یک حکم برکناری برخوردی شایسته و روشی حرفهای برای اجرای چنین تغییری است؟ آیا امکان درخواست برای استعفای وی وجود نداشت؟ آیا هیچ راهکار معقول و متین دیگری در اختیار مدیران ارشد نبود؟ مسئله شخص دکتر منصوری نیست. تأثیرات این اتفاق بسیار فراتر از شخص است. فردی را تصور کنید که امروز در ایران و یا خارج از کشور در دنیای علم مشغول به فعالیت است و امید دارد در فرآیند توسعه علمی ایران مشارکت کند. آیا ظاهر بیرونی چنین رفتاری چیزی جز کاهش انگیزه در این افراد ایجاد خواهد کرد؟ آیا با چنین الگوهایی است که قصد جذب نخبگانی را داریم که سالهای سال از رفتن آنها ضرر و خسارت دادهایم؟
نکته دیگری که این رویداد را به شاخصی مهم برای سنجش حساسیت جامعه بدل میکند ابعاد و تأثیرات چنین پروژهای است. پروژه رصدخانه ملی ایران در ادامه مسیری طولانی قرار گرفته است. گفته میشود اولین بار پیشنهاد ساخت چنین رصدخانه مدرنی در دوران ناصرالدینشاه و توسط مشاورالملک محمودی مطرح شد. او که دانشآموخته دارالفنون بود و در پاریس نیز به تحصیل نجوم پرداخته بود، در بازگشت به ایران به ناصرالدینشاه پیشنهاد ساخت رصدخانه سلطنتی ایران را ارائه داد. جواب ناصرالدینشاه به او که «پول را نباید خرج هوا کرد» برای چندین دهه در متن سیاستها و اولویتبندیهای ما تکرار شد و ایران را که زمانی از قطبهای نجوم دنیای قدیم بود، از داشتن ابزاری مدرن و کارآمد در مقیاس امروزی محروم کرد. رصدخانه ملی ایران، اگرچه در مقایسه با غولهای رصدی جهان نمونهای کوچک به شمار میرود اما برای ایران امروز پروژهای بنیادی یا ابَر پروژه علمی به شمار میرود. این رصدخانه اگر درست و بهموقع به بهرهبرداری برسد میتواند و توان بالقوه آن را دارد که نهتنها نیاز دانشجویان و محققان ایرانی در حوزه ستارهشناسی را در تهیه دادههای رصدی متناسب با نیازهای پژوهشی آنها تا حد زیادی برطرف کند که امکان مشارکت در پروژههای بینالمللی را به همراه میآورد و با مشارکت در چنین پروژههایی امکان تهیه وقت اختصاصی از رصدخانههای دیگر و تبادل دانشجو و مشارکت کردن در برخی از پروژههای روز تسهیل میشود و ایران به نقشه فعالیتهای نجوم حرفهای ایران در دنیای امروز – حداقل در بخش رصدی – افزوده میشود. ساخت این رصدخانه توان مهندسی و صنعتی ما را در حوزههای مختلفی توسعه میدهد و درعینحال به ابزاری بدل میشود که نقش مؤثری در تشویق دانش آموزان فعلی برای دنبال کردن فعالیت در حوزه علم بازی خواهد کرد. موفقیت این پروژه و بازده مثبت آن میتواند سیاستمداران را به سرمایهگذاری بر ساخت دیگر آزمایشگاهها و ابزارهای علمی بزرگ و گرانقیمت ولی موثر تشویق کند و درعینحال انگیزه مشارکت در پروژههای بینالمللی را نیز تقویت کند. همه اینها این پروژه و مسائل مربوط به آن را به یکی از پر اولویتترین مسائل در جغرافیای علمی امروز ایران بدل میکند. تغییر مدیریت این پروژه با وضعیتی که رخ داده است حداقل میتواند زنگ خطری درباره مشکلات داخلی چنین طرحی باشد. بااینوجود بازتاب رسانههای ما و تعداد زیادی از روزنامهنگاران و نشریات علمی به این رویداد را مرور کنید. غیر از دو یا سه خبر کوتاه و چندثانیهای توضیح در یکی از برنامههای علمی شبکه ۴ سیما، عملا هیچ اشارهای به این موضوع نشد و از آن شگفتانگیزتر اینکه حتی در همین بازه محدود نیز کسی سوال های اساسی را مطرح نکرد؟ چرا مدیر مجموعه برکنار شده است؟ برنامه مدیر جدید برای ادامه کار چیست؟ این تغییر چه تأثیری بر ادامه روند این پروژه دارد؟ وقتی پروژهای با این درجه از اهمیت و تغییری چنین مهم درون آن چنین با بیتوجهی روبرو میشود این سوال مطرح میشود که اگر این مسئله، یکی از شاخصها و مسائل مهم علمی ایران امروز ما نیست پس چه پروژهای چنین اولویتی را دارد؟ فراموش نباید کرد که یکی از وظایف ژورنالیسم علمی نظارت بر روندها و رویدادهای علمی و پیگیری داستانهای آن است. تنها وظیفه ما ترجمه و بازنشر خبرها نیست. در غیاب فضای ژورنالیسم فعال و حرفهای در علم طبیعتا نهادهای تصمیم گیر نیز بهانهای برای توضیح دادن به افکار عمومی پیدا نمیکنند. شاید به همین دلیل هم هست که خبر این تغییر مهم تا امروز که این مطلب نوشته میشود و بیش از ۲ هفته از این تغییر گذشته در وبسایت پروژه رصدخانه ملی بازتاب داده نشده است. شاید این رویداد و نحوه پرداخت به آن درعینحال هشداری به رسانههای علمی ایران باشد که آیا وظایف خود را بهدرستی دنبال میکنند یا نه.
نکته دیگری که باید موردتوجه قرار داد به سیستم مدیریتی پروژه برمیگردد. یکی از دلایل بیتوجهی رسانهها – که البته عذر موجهی نیست – این واقعیت تلخ است که رصدخانه ملی ایران برای مردم مسئله نشده است. مردم عادی در کوچه و خیابان بعید است چیزی از رصدخانه ملی شنیده باشند و در غیاب مهم بودن اینچنین پروژهای است که اخبار آن بازتاب پیدا نمیکند. این عدم توجه البته به معنی داشتن اولویتهای دیگر نیست. به این دلیل است که درزمینهٔ ترویج و ارتباط با مردم کار بسیار اندکی صورت گرفته است. شاید در این مورد خاص مدیران تصمیم گیر از اینکه مردم و رسانهها توجهی به موضوع رصدخانه نشان ندادهاند خوشحال باشند اما به یاد بیاوریم دورانی که این پروژه با مشکلات مالی مواجه بود و عملا در حالت تعلیق قرار داشت و یا تصور کنید رویدادهایی در آینده که نیاز به حمایت افکار عمومی به وجود میآید و توجه و اطلاع افکار عمومی میتواند به رفع مشکلات کمک کند. ترویج علم و ارتباط با مردم عادی امروز زائدهای اضافی در علم نیست. بخشی مهم و اساسی و حیاتی از توسعه علمی است. بدون جلب چنین حمایتهایی و چنین ترویجهایی نه آپولویی به ماه میرفت و نه بسیاری از پروژههای دیگر میتوانستند برای مدت طولانی دوام خود را تضمین کنند. به همین دلیل هم هست که امروز در کنار بزرگترین مراکز تخصصی و آزمایشگاههای پیشرفته جهان یکی از اولین بخشهایی که طراحی میشود موزهها و خانههای علمی برای مردم است تا توجه آنها را به این پدیده و اهمیت آن جلب کند. تورهای عمومی برای بازدید از سرن و ناسا ترتیب داده میشود و در کنار سرن یا لایگو موزههای ترویجی بنا میشود و در وبسایت آنها میتوان تعداد زیادی از منابع برای مخاطب عام را دید و بخش رسانهای آنها سعی میکنند تا خبرهای خود و رویدادها را به بیشترین مخاطب ممکن برسانند. به همین دلیل است که سازمان عظیمی مانند ناسا همزمان حاضر میشود سکوی پرتاب خود را در اختیار فیلمی فانتزی مانند ترنسفورمر ها قرار دهد و همزمان ماکتهای مقوایی ابزارهای خود را در وب سایتش بگذارد تا نوجوانان بتوانند آنها را در خانه بسازند. به همین دلیل است که همه سازمانهای علمی سعی میکنند از هر بهانهای برای معرفی کارهای خود به مردم استفاده کنند و حتی دانشمندان برجستهای که از سرآمدان حوزههای خود هستند وقتشان را به کمک به ساخت فیلمهای علمی تخیلی اختصاص میدهند تا ارتباط بیشتری با مردم برقرار کنند. انبوهی از ایدههای تجربهشده در این زمینه وجود دارد از موارد سادهای مانند تی شرت ها و ابزارهای رصدی ساده با نشان رصدخانه ملی گرفته تا ماکتهایی از رصدخانه ملی ایران که امکان ساخت آنها با مشارکت مراکز فعال برای کودکان وجود دارد تا تولید محتوا برای گروههای سنی مختلف و طراحی موزههای آنلاین.
واقعیت این است که علم مدرن یک سبد شامل کالاهای مستقلی نیست که بتوان از میان آنها چیزی را انتخاب کنیم و بخشی را نادیده بگیریم. جامعه علمی، شفافیت در دنیای علم، اقتصاد علم و سیاست علم، سرمایهگذاری در علم و ترویج علم و مدیریت پروژههای علمی و ارتباط با رسانهها همه و همه بخشهایی هستند که در کنار هم چرخ توسعه علمی را پیش میبرند. گر قرار باشد از این مجموعه بزرگ ما فقط محصولی به نام رصدخانه را بخواهیم بدون اینکه بخشهای دیگر را توسعه دهیم و درنهایت ابزاری پیشرفته در فضایی توسعهنیافته به دست بیاوریم، شاید لازم باشد به این سوال مهم فکر کنیم که برای چه اصلا باید چنین ابزاری را بخواهیم؟
—
این یادداشت در شماره ۱۴۸ مجله دانستنیها منتشر شده است.
یادداشت
پوریا
ناظمی
برای
تغییر
مجری
پروژه
رصدخانه
ارسال نظر و پیام
نظرات و پیام ها
مشخصات
نام
ایمیل یا شماره تماس
متن پیام
کد امنیتی
هنوز هیچ پیامی ارسال نشده است.
آخرین خبر ها
نااینهمانیِ راستی و اثباتپذیری
تلسکوپ «جیمز وب» یک حلقه جواهرنشان پیدا کرد
ماموریت ناسا برای کشف منشاء امواج رادیویی مرموز خورشید
ستارهشناسان سرعت چرخش کهکشان راهشیری را اندازهگیری کردند
فرود موشک «استارشیپ» یخ آب ماه را آلوده خواهد کرد
تَوهّمِ فضا و زمان
طلوع یک ستاره شبیه به خورشید
هند برای دومین ماموریت مریخی خود آماده میشود
یک سیاره فراخورشیدی به اندازه زمین کشف شد
آخرین ویدئو ها
آخرین تصاویر
عکس
خورشید امروز
ماه امشب
شبکه های اجتماعی
Top