کم بودن آلودگی نوری، نبوغ سرشار و کنجکاوی از مهمترین عواملی هستند که منجمان قرون گذشته با استفاده از آنها موفق به کشفهای بزرگی در زمینه فضا شدند.
در ادامه با نامورترین منجمان تاریخ آشنا میشویم:
1-ابن هیثم (965 – 1040 میلادی)
ابوعلی محمد بن حسن بن هیثم بصری،معروف به ابن هیثم از بزرگترین ریاضیدانان، و بنا بر دائرةالمعارف الاسلامیه بیگمان بهترین دانشمند مسلمان عرب بود.
بیش از بیست اثر بازمانده از ابن هیثم ویژه مسائل نجومی است. شهرت ابن هیثم در نجوم بیشتر به سبب تألیف رسالهای است به نام مقاله فی هیئته العالم. ظاهراً این رساله از آثار جوانی او است، زیرا در آن از «پرتوی که از چشم خارج میشود» سخن گفتهاست و ماه را جسمی صیقلی توصیف کرده که نور خورشید را «باز میتاباند».
سیارک شماره ۵۹۲۳۹ به افتخار این دانشمند ۵۹۲۳۹ ابن هیثم نامگذاری شدهاست.
2- ابوریحان بیرونی (973 – 1048 میلادی)
بیرونی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبهٔ شعاع زمین ارائه میکند (بوسیلهٔ افتِ افق وقتی از ارتفاعات به افق نگاه میکنیم). بعدها در کتابِ «قانون مسعودی» ابوریحان عملی کردن این روش توسط خود را گزارش میدهد. اندازه گیریِ او یک درجهٔ سطح زمین را ۵۸۸ میل بدست آوردهاست که با توجه به اینکه هر میل عربی ۱۹۷۳٫۳ متر است، شعاعِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسبِ واحدهایِ امروزی) به دست میآید که تا حدِ خوبی به مقدارِ صحیحِ آن (6371 کیلومتر) نزدیک است.
خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ را در کوههای لغمان در افغانستان کنونی را رصد و بررسی کرد و ماهگرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنین پژوهید.
بیرونی را بزرگترین دانشمندِ مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندانِ ایرانی در همهٔ اعصار میدانند. وی یک نویسندهٔ بی طرف در نگارشِ باورهای مردمِ کشورهای گونهگون بود و بهپاسِ پژوهشهای قابلِ توجهاش، با عنوانِ اُستاد شناخته شده است.
3-عمرخیام نیشابوری (1048- 1131 میلادی)
یکی از برجستهترین کارهای خیام را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دورهٔ سلطنت ملکشاه سلجوقی (۴۲۶–۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی بدین منظور مدار گردش کرهٔ زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه نمود. اصلاح در ۲۵ فروردین ۴۵۸ هجری خورشیدی (۳ رمضان ۴۷۱ هجری قمری) انجام شد.
خیام در مقام ریاضیدان و ستارهشناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده میکند. او معادلات درجه دوم را از روشهای هندسی اصول اقلیدس حل میکند و سپس نشان میدهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مقاطع مخروطی با هم قابل حل هستند. برگن معتقد است که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد. مسلم است که خیام در رسالههایش از وجود جوابهای منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشتهاست و جواب صفر را نیز در نظر نمیگرفته است.
4- خواجه نصیرالدین طوسی (1201 – 1274 میلادی)
خواجه نصیرالدین طوسی «زیج ایلخانی» را از روی رصدهای انجامشده در رصدخانهٔ مراغه تدوین کردهاست. زیج ایلخانی سدهها از اعتبار خاصی در بسیاری از سرزمینهای آن زمان -از جمله در چین- برخوردار بودهاست و در سال ۱۳۵۶ میلادی (۳۰۰ سال پس از مرگ طوسی) ترجمه و در اروپا منتشر شد. قدیمیترین نسخهٔ این زیج در کتابخانهٔ ملی پاریس نگهداری میشود.
او رصدخانه مراغه را ساخت و در کنار آن کتابخانهای بوجود آورد که نزدیک به چهل هزار جلد کتاب در آن بوده است. او با پرورش شاگردانی (همچون قطب الدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانشهای ایران پیش از مغول به آیندگان شد.
5-غیاثالدین جمشید کاشانی (1380- 1429 میلادی)
جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی ملقب به غیاثالدین که در غرب به الکاشی (al-kashi) مشهور است. او در عمر کوتاه خود آلات رصدی دقیقی اختراع کرد و در دوران فعالیت علمیاش کتابهای گوناگونی در زمینهٔ ریاضیات و نجوم نگاشت.
غیاثالدین جمشید کاشانی هر چند فیزیکدان بود، ولی علاقهٔ اصلیاش متوجه ریاضیات واخترشناسی بود؛ پس از دورهٔ طولانی بینوایی و سرگردانی، سرانجام در سایهٔ حمایت سلطان الغبیگ، که خود دانشمند بزرگی بود، موقعیت شغلی مطمئنی در سمرقند بهدستآورد.
وی به تکمیل وتصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روشهای جدید و سادهتری برای آنها اختراع کرد. در واقع، کاشانی را باید مخترع روشهای کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست.
اختراع ابزار اخترشناسی دقیق از جمله وسیلهای به نام «طَبَق المناطق» برای محاسبهٔ طول ستارگان که کتاب نزهة الحدایق در شرح آن است.
از دیگر اقدامات او تصحیح زیج ایلخانی است. کاشانی زیج خاقانی را نیز در تصحیح اشکالات زیج ایلخانی نوشت.
6- نیکلاس کوپرنیک (1473-1543 میلادی)
کوپرنیک ستارهشناس، ریاضیدان و اقتصاددانی لهستانی بود که نظریه خورشید مرکزی منظومه شمسی را گسترش داد و به صورت علمی درآورد. وی پس از سالها مطالعه و مشاهده اجرام آسمانی به این نتیجه رسید که بر خلاف تصور پیشینیان زمین در مرکز کائنات قرار ندارد، بلکه این خورشید است که در مرکز منظومه شمسی است و سایرسیارات از جمله زمین به دور آن در حال گردشند.
نظریه انقلابی کپرنیک یکی آز درخشانترین کشفیات عصر رنسانس است که نه فقط آغازگر ستارهشناسی نوین بود، بلکه دیدگاه بشر را دربارهٔ جهان هستی دگرگون کرد.
7- یوهانس کپلر (1571-1630 میلادی)
کپلر را پدر علم ستارهشناسی جدید میدانند. وی با تحقیق دربارهٔ ستارگان و سیارات، توانست قوانین معروف کپلر راارائه دهد که امروزه به عنوان قوانین سهگانهٔ کپلر در ستارهشناسی بکار میرود، او وقتی ادعا کرد که سیارههادر مدارهای بیضوی بدور خورشید میچرخند و خورشید تنها نیروی اداره کنندهٔ مدارهای سیارات است، مورد اعتراض سنتها وباورهایی که قرنها پایدار بود قرار گرفت.
کپلر یکی از طرفداران سرسخت نظریه خورشید مرکزی یامنظومهٔ شمسی بود.
کپلر در ۱۵ نوامبر سال ۱۶۳۱ درحالی که از ضعف بینایی وصرع رنج میبرد از دنیا رفت. پس از او عدهای از شاگردانش نوشتهها و مقالات او را به صورت کتاب جمعآوری کردند. اما هیچکس آثار او را مطالعه نمیکرد و درنتیجه پس از مرگ خیلی زود فراموش شد، او خود قبلاً در این خصوص چنین نوشته بود:
«من کتاب خود را مینویسم، خواه خوانندگان آن مردان فعلی یا آیندگان باشند تفاوتی ندارد. این کتاب میتواند سالها انتظار خوانندگان واقعی خود را بکشد، مگر نه خداوند نیز شش هزار سال انتظار کشید تا تماشاگری برای آثار او پیدا شد.»
دوران افتخار کپلر زمانی آغاز گردید که نیوتن و لاپلاس شناخته شدند. امروزه بسیاری از دستنوشتههای کپلر درموزهٔ وایل موجود است.
8- گالیلئو گلیله (1564- 1642 میلادی)
گالیله درفیزیک، نجوم، ریاضیات و فلسفه علم تبحر داشت و یکی از پایهگذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین بود.
بخشی به شهرت وی به دلیل تأیید نظریه کوپرنیک مبنی بر مرکزیت نداشتن زمین در جهان است که منجر به محاکمه وی در دادگاه تفتیش عقاید شد. گالیله با تلسکوپی که خود ساخته بود به رصد آسمانها پرداخت و توانست جزئیات سطح ماه را مشاهده کند.
گالیله نخستین کسی بود که چهار ماه سیاره مشتری را رصد کرد. با رصد راه شیری گالیله دریافت که تعداد ستارگان این مجموعه بیشتر از آن است که قابل شمارش باشد.
در سال ۱۶۱۰ انتشار یافتههای علمی وی در تأیید نظر کوپرنیک مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید باعث شد تا وی از سوی کلیسا مورد بازجویی و تفتیش عقاید قرار گیرد. این نظریه مخالف نص کتاب مقدس بود و از سویی با نظریات ارسطو که کلیسا حامی آن بود همخوانی نداشت. وی مجبور به امضای توبه نامهای با این مضمون شد:
در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمدهام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس میکنم توبه میکنم و ادعای واهی حرکت زمین را انکار میکنم و آنرا منفور و مطرود مینمایم.
وی شش سال بعد رسماً از تدریس نظریه کوپرنیک در دانشگاه منع شد و تا سالها بعد مرتب مورد بازخواست کلیسا قرار میگرفت. سرانجام گالیله علیرغم اعتقاد درونی اش، مجبور شد اعتراف کند که نظریه ارسطو درست است و زمین مرکز جهان است.
در متون تاریخی در رابطه با دادگاه وی آمده است: آن هنگام که او را آزاد کردند نگاهی به آسمان و سپس به زمین افکند، پایی بر زمین کوفت و در حالتی متفکرانه گفت: اپور سی مو، یعنی (زمین) هنوز هم در حرکت است.
در سال ۱۹۷۹، سال پس از فرود انسان بر سطح ماه بود که پاپ ژان پل دوم دستور به بررسی دوباره پرونده گالیله را داد و در سال ۱۹۹۲، ۱۳ سال پس از ملاقات فضاپیماهای ریجر با سیارات خارجی منظومه شمسی بود که کلیسای کاتولیک سر انجام او را بخشید (توجه کنید که او تبرئه نشد) بدون اینکه اذعان کند که سیارات واقعاً دور خورشید میگردند.